سهلاااااا م ! دوکس جونیای خوجل و ماه و نازنین
املـــــــــــوز تعطیل بودمعید مبعث بود دیه
عید همگی مبارک
فردا هم جمعه تعطیــــــــــــلهاز وختی لفتـــــــــــم سر کار ،عاجق تعطیلات شدم
امروز دوست جون فریبا اومد پیشم،کلی دلمون واسه هم تنگ شده بودآخه دوست جونم لفته
بود مسافرت کرج ،خلاصه تا دیر وقت با هم بودیم کلـــــــــی حلف زدیم،گفتیم
،خندیدیم.اصلا هم غیب نکلدیم
دوست جون ریحانه هم زنگ زد:
سلام
-سلام
خوبی حدیث کجایی بی معرفت
-مرسی من خوبم،من بی معرفت یا تو،شوهر کردی نمیگی یادی از ما کنی.
نه بابا این چه حرفیه
چه خبر
-سلامتی
زنگ زدم بگم من میرم کلاس آرایشگری واسه امتحان یه مدل میخوام واسه عروس
-یعنی من عروس شم؟
آره ،خوبه که از الان میدونی که عروسیت چه شکلی میشی.
-آخ جون.آره من حتما میام.
باشه خبرت میکنم.
-مرســــــــی
فدات فعلا
فعلا
جاتون خالی الان بستنی سالار خولدمالان هم بلم تمخه بخولم.من دیه بلم
............................................................................................................
پی نوشت: من و ریحانه نیم ساعت با هم حلف زدیم.خلاصشو اینجا نوشتم
باااااااای تــــــــــــــــــــــــــا هاااااااااااااای
من اومدم
خوش اومدم صفا آوردم
چه خفرا؟
اینو بگم دلتون بسوزهجاتون خالی 5شنبه با خونواده رفتیـــــــــــــم LANgrood
جشن حنابندون خواهــــر دوست مامانم
شب که جشن حنابندون داشتن خیــــــــــلی خوش گذشت آخه فکل کن جشن تو باغ حیاط
خونشون.فرداش هم جشن عروسی نهار بود تو تالار جاده چمخاله
...خلاصه
خیـــــلی خوج گذشت.بعدعروسی هم کلی مهمون نوازی کردن ازمون رفتیم تو باغ آلوچه و
سیب ترش خوردیمو ،ااااای من عاشق ترش آلوچه دلار امرا
فهلـــــــــا...سر کارم ،یکم سرم خلوت شه بازم میام...
پی نوشت :الان دیه وقت ندارم بعد میام ویرایش میکنم
ویرایش شده در 6 تیــــر...
سلــــــــــــ ــــــــــــامهوا بارونیه و من عاشق بارونم
املـــوز صبح خواب موندم
آقای مهندس زنگید: سلام خانم کجایی؟دفتر نیستید؟آقای ع...اومده پشت در مونده.
کجایید؟تا 10مین دیگه میرسید؟
_بله حتما میـــرسم.توراهـــــــــم
باشه فعلا
وایییییییی آقا تو این هوای بارونیه روز پنج شنبه سر صبح اومده که چیـــــــــــــــــــ.دهههههه
_بابااااااااااااااااااااااا پاشو من خواب موندم.
ای جونـــــــــــــــم بابایی.زودی پاشد ،آماده شد منو رسوند محل کار...
سلام آقای ع... بزنم تو سرت؟(البته اینو تو دلم بهش گفتم)
......
کلی کار تایپی داشتم.الان هم باید برم به کارم برسم.....
پی نوشت1:
وقتی آقای مهندس زنگ زد مـــن تازه از خـــواب بیدار شدم(دروغ مصلحتی گفتم که تو راهـــم
)
پی نوشت 2:
وقتی رسیـدم محل کار همــــه بودن جز من،جای 10مین 30مین طول کشید که برسم